کلاس

خیلی  وقته  این قضیه "کلاس"ذهنم رو درگیر کرده. البته منظورم کلاس مدرسه نیست، منظورم کلاس گذاشتن و با کلاس بودنه. چیزی که با یکسری تعاریف که البته تعاریف  استاندارد هم نیستن ارزش  افراد رو در جامعه ما مشخص میکنه  و مردم به خودشون اجازه میدن بر روی هم قیمت بزارن. مثل پولداری، محل زندگی، دنبال روی از مد و فشن، گوش کردن به یکسری  باندها و خوانندگان ، درس خوندن در یکسری رشته ها و خیلی چیزهای دیگه. 

تا دوسال پیش که مالزی زندگی میکردم وقتی کسی ازم میپرسید کجا زندگی میکنی و میگفتم مالزی، اونایی که  جنوب شرق آسیا رو به  فقر و تب زرد و زیبا نبودن مردم میشناسن دماغشونو کج میکردن و میگفتن ماااللززییی؟؟؟چرا اونجا؟؟ چرا کانادا نرفتی؟ یا عمه ام آلمان زندگی میکنه و ...چیزایی از این دست. وقتی این حرفها رو میشنیدم واقعاخونم بجوش میومد. ولی سعی میکردم با آرامش توضیح بدم که مالزی با اینکه کشور جهان سوم هست ولی از نظر تکنولوژی بسیار پیشرفته ست و ...اونا هم با قیافه ای که کاملا مشخص بود حرفمو باور ندارن سرتکون میدادن. 

یا مثلا یک آشنایی دارم که دوستاشو از روی خونه و ماشینشون انتخاب میکنه چون به نظرش پولدارها آدم های باکلاسی هستن. دوستانش همه در مناطقی مثل فرمانیه و دروس هستند و تابستون و عید همیشه در سفرهای خارج از ایران به سر میبرن و البته از سر لطف با من هم دوست بود. 

یا مثلا اخیرا انگار مد شده همه از محسن نامجو یا شاهین نجفی باید خوششون بیاد تا با کلاس شناخته بشن. یا فلان بند یا خواننده غربی که سبک فلان میخونه با کلاسه و  فلان خواننده که کوچه بازاری میخونه بی کلاسه.

یا تهرانی هایی که در شمال شهر زندگی میکنن جنوب شهر رو بی کلاس و کلا شهرستانهای دیگه رو خارج از طبقه بندی کلاس قرار میدن.حالا اصالت خودشون از کجاست خدا میدونه. 

 این رو مقایسه میکنم با غیر ایرانیها. جالبه که تو این دوتا کشوری که کمابیش زندگی کردم و مردم مختلفی که از گوشه و کنار دنیا میشناسم هیچ ملیتی به اندازه ما این تعاریف و این خود درگیری هارو واسه خودشون ایجاد نمیکنن.

تو مالزی ایرانیهایی که میدیدی اولین سوالی که ازت میکردن این بود که تهران کجا تشریف داشتین؟ والان کجا زندگی میکنی. تو کشوری که مالایی و هندی وچینی،فقیر و پولدار، تحصیلکرده و نکرده همه در آرامش درکنار هم زندگی میکردن ایرانیها واسه خودشون بالا شهر و پایین شهر راه انداخته بودن. و وای بحالت اگه تو محدوده تعریف شده با کلاسها نبودی!

همکاری داشتیم که همیشه میگفت در تهران منزلشون اقدسیه بود، ولی بعدا یکی از ارزیابهای کلاس با کنکاش متوجه شدن که ایشون سه راه اراج زندگی میکردن  و ازون به بعد مسخره بازیهاشون شروع شد!! و یکروز همسرا ون جناب ارزیاب از دهنشون پرید که  در تهران در زیرزمین منزل پدری همسر در گیشا سکونت داشتن.. چون تصمیم داشتن که نهایتا جلای وطن کنن البته، وگرنه آپارتمان چهارخوابه در برج اسکای فرمانیه خالی افتاده بود!!!متوجه هستین؟ 

این رو نمیشه انکار کرد که در هرشهر و کشوری مناطق امن و غیر امن هست ولی واقعا این فقط و فقط مخصوص ماست که شخصیت و ارزش آدمها رو از روی محل زندگیشون تعریف کنیم. در لندن یکی دوتا منطقه هست که مثلا سلبریتی ها یا یکسری آدمهایی که در اثر پولداری کلا در دنیای دیگه ای هستن، زندگی میکنن مثل محله چلسی  در لندن. ولی شما کمتر انگلیسی رو میبینید که بخاد خودشو به اون منطقه بچسبونه. ممکن هم هست باشه ولی تا مدتها ممکنه اصلا عنوان نکنه. چون برای کسی اصلا مهم نیست. مهم نیست شما در کالج سلطنتی لندن یا آکسفورد درس خوندین یا یک دانشگاه معمولی.مهم نیست دکتر مهندسین یا دیپلمه چون در محل کار همه با اسم کوچک صدا میشن و القاب دکتر و مهندس هیچ معنایی نداره. شاید به پزشکها در محل کار بگن دکتر ولی بیرون بیمارستان دکتر و پرستار و غیره همه به اسم کوچک صدا میشن و هیچکدوم این چیزا ارزشی نمیاره. آدمی که به جواد یساری از نوع غربیش گوش میده با اونیکه به داریوش و ابی های غربی گوش میده همه یکجور سنجیده میشن... ارزش آدمها به رفتار و کارهاییه که انجام میدن. کلاس تعریف و معنا نداره. چیزی که ما میگیم کلاس اینا بهش میگن تفاوت و ای کاش ما یاد میگرفتیم جای اینهمه کلاس گذاشتن و ادای با کلاس بودن میپذیرفتیم که آدمها متفاوتن و به تفاوتها احترام میگذاشتیم.