ســالــها بــعــد

موقعی که داشتم اسم برای وبلاگ انتخاب میکردم این یادداشت رو پیدا کردم. نمیدونم نویسندش کی بود ولی همینجوری خوشم اومد و به عنوان اولین مطلبم اینجا کپیش کردم. البته شاید واسه شروع غم انگیز باشه .دلقک است دیگر...!!!


ســالــها بــعــد

من در کنار یک مرد زندگی میکنم
مردی که اسمش در شناسنامم ثبت شده
و همسر من محسوب میشود
مردی که شاید من زنِ رویاهاش باشم اما
او هیچوقت مرد رویاهای من نمیشود چون
رویایی ترین کسی که میخواستم تو بودی
جسمم کنار او میخوابد اما ، افکارم در کنار تو

ســالــها بــعــد

بی هوا وقتی یادت میوفتم
فقط به این فکر میکنم که خوشبختی یا نه ؟
شاید اسم تو را گذاشتم روی پسرم

ســالــها بــعــد

من زنیم که از عذاب وجدان دارد میمیرد
زنی که به تو فکر میکند اما ، کنار یک مرد دیگرست
زنی که به دوست داشتن های مرد دیگر پاسخ میدهد اما ، نه از ته دل

ســالــها بــعــد

وقتی همه خوابند
میروم در آشپزخانه و یک نخ سیگار روشن میکنم

در آن نور کم سوی چراغ خواب به تو فکر میکنم
از سیگارم کام های عمیق میگیرم
و به این فکر میکنم که زندگیم چجوری میشد اگه تو همسرم بودی ؟
در حالی که دارم در فکرت غرق میشوم ، سیگارم رو به اتمام است

من با عذاب و با دلی پر از غم
باید بروم کنار مردی بخوابم که همیشه آرزو میکنم تو جای او بودی

ســالــها بــعــد 

این موقع تو کنار کسی هستی که دوستش داری اما

من کنار کسی هستم که فقط باهاش هم خونم


ســالــها بــعــد

زنی هستم با موهای سفید و چهره ای خسته
زنی که خیلی ها میشناسنش اما

او با هیچکس جز یاد تو آشنا نیست...


Years later
I am living with a man
A man who is named as my husband
A man whom I might be his dream woman but
but is never my dream man
because you are my only dream man
I sleep next to him but, my thought is with you

Years later
Sometimes when I think about you
?only think if you are happy or not
Maybe I call my son after you

Years later
I am a woman who is suffering to death of feeling guilty as she is thinking of you but
lives beside another man
A woman who replies to love of a man but not from her heart

Years later
When everyone is sleeping
I may walk to the kitchen and lit a cigarette
And under its low light think about youI smoke and smoke and think that how was my life if you were my husband
As i am drowning in my thought
my cigarette finishes
With a heart full of sadness and sorrow
I have to get back to the man whom I always wish he was you

Years later
You are living with your love one but
I am just living with a housemate
Years later
I am a woman with grey hair and tired face
A woman who many people know but
...She doesn't know anyone but the dreams of you

نظرات 1 + ارسال نظر
بهناز شنبه 6 تیر 1394 ساعت 22:13

داستانی زیبا و غم انگیز.
شرح حال بسیاری از زنان و دختران پر احساس....
برای همین در کنار کسی نبودن راحت تر است از در کنار کسی با حسرت بودن

مرسی بهناز جان , درسته..متاسفانه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.